ماجرای کنار کشیدن توکلی از دولت موسوی
احمد توکلی گفت: احمدینژاد موفق شد خط انحرافی و فاسد از نظر فکری و مالی را تا حدودی از قوه مجریه بیرون کند.روحیه مردمی ، ساده زیستی، استکبار ستیزی ایشان حقیقتا مطابق شاخصهای اصولگرایی و خط اصیل امام و رهبری است.
به گزارش الف، نشریه "همشهری ماه " گفتگویی با احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انجام داده که متن این گفتگو به شرح زیر است:
سوال - چرا جبهه اصولگرایان، در انتخابات اخیر نتوانسته کاندیدای واحد انتخاب کند؟
پاسخ - جبهه اصولگرایان در واقع یک طیف گسترده شامل تشکلهای متعددی است که بعضا تعریف و تفسیر نه چندان مشابهی از مفهوم اصولگرایی دارند. از سوی دیگر باید اعتراف کنیم متاسفانه اصولگرایان پس از رسیدن به قدرت، اختلاف نظر بیشتری از خود نشان دادند که اتحادشان را خدشهدار می کند . این قبیل اختلافنظرها برای تعیین نامزد یا نامزدهای مشترک شاید برای گروهها و احزاب همسو یا تشکیل دهنده یک جبهه، طبیعی باشد اما چنین وضعی یعنی تشدید اختلافات در زمان قدرت، شایسته اصولگرایان نیست چرا که با تعریف شاخصههای اصولگرایی منافات دارد.
سوال - منظورتان دقیقا کدام شاخص است؟
پاسخ - اینکه ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. این یک شعار توخالی یا صرفا زیبا نیست. این جمله در عمق اعتقادات ما ریشه دارد و در عمل هم باید دقیقا به آن وفادار باشیم.
سوال - علت سکوت طولانی مدت جبهه اصولگرایان در حمایت یا عدم حمایت از کاندیداهای موجود چیست؟
پاسخ - شرایط فعلی برای اصولگرایان، شرایطی خاص و تجربه نشده است. از یک سو عملکرد دولت محترم که دولت اصولگرا شناخته میشود با برخی معیارهای اساسی اصولگرایان فاصله دارد این مساله باعث شده برخی چهرهها و تشکلهای اصولگرا برای حمایت از آقای احمدینژاد دچار تردید شوند.از سوی دیگر برخی نزدیکان آقای احمدینژاد گاهی اظهارنظری میکنند یا موضعی میگیرند که اصولگرایان را میرنجاند. ایراد تهمتهای بعضا غیرمنصفانه، غیردقیق و عجولانه به منتقدان و افراد خارج از دولت، فرافکنی اشتباهات دولت و برخی بحرانسازیهای مصنوعی یا بیجا مانند مساله اخیر الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان گردشگری از این نمونه هستند. این مسایل مجموعا باعث شده آقای احمدینژاد نامزد برخی چهرهها یا گروههای اصولگرا نباشد یا حداقل نامزد ایدهآل آنها نباشد.
سوال - عملکرد جناب آقای احمدینژاد در 4 سال اخیر ریاست جمهوریشان تا چه اندازه در سکوت کنونی اصولگرایان موثر بوده است؟
پاسخ - همه عملکرد آقای دکتر احمدینژاد منفی و انتقاد برانگیز نیست. باید منصفانه قضاوت کنیم و زحمات و جهتگیری های مطلوب و بعضا عالی ایشان را هم ببینیم. درست است که آقای احمدینژاد بعضا تصمیمهایی گرفتهاند که باعث شده بعضی اصولگرایان مخالفت کنند و یا در حمایت از ایشان دچار تردید شوند اما نباید فراموش کنیم که آقای احمدینژاد موفق شدند خط انحرافی و فاسد از نظر فکری و مالی را تا حدودی از قوه مجریه بیرون کنند روحیه مردمی ، ساده زیستی، استکبار ستیزی ایشان حقیقتا مطابق شاخصهای اصولگرایی و خط اصیل امام و رهبری است.
سوال- آیا درست است که برخی از اصولگرایان بیش از آنکه به آقای احمدینژاد متمایل باشند، در دل آقای موسوی را ترجیح میدهند؟
پاسخ - خوشبختانه در میان چهرهها و گروههای اصولگرا، صفت نفاق خیلی کمرنگ است و شاید بتوانم ادعا کنم نیست. در واقع آنهایی که منافقانه و در ظاهر با آقای احمدینژاد هستند و دلشان با دیگران است، اصلا اصولگرا نیستند. آنطور که من میدانم برخی چهرههای اصولگرا که نمیخواهند از آقای احمدینژاد حمایت کنند، در بیان نظر و عقیده و تصمیمشان آزادانه و بدون نفاق عمل کردهاند و حتی برخی که از آقای موسوی حمایت میکنند این کار را در خفا انجام نمیدهند.
سوال- آقای موسوی در یکی از سخنرانیهای خود گفتهاند که در دوران نخستوزیری از افرادی که مخالفشان بودند، هم در کابینه استفاده کردهاند. (قریب به مضمون). شما که در دولت ایشان بودید ، این گفته را تائید میفرمائید؟
سوال - آقای موسوی شخصیتی ارزشمند هستند. من نمیخواهم این گفته ایشان را تکذیب کنم اما واقعیت های تاریخی وجود دارد که با این گفته سازگار نیست.
سوال - مثلا؟
پاسخ - مثلا در سال 62 وقتی برخی از اعضاء دولت یعنی بنده ، آقای عسگراولادی ، آقای پرورش ، آقای ناطق نوری ، آقای ولایتی، آقای مرتضی نبوی و آقای رفیقدوست با رویههای دولت سالارانه و سوسیالیستی برخی وزرا مخالفت کردیم و متوجه شدیم که آقای موسوی در عمل از آن رویهها و افکار انحرافی حمایت میکنند، بعد از چندین بار بحث و مذاکره ، من و آقای عسگراولادی که از مسوولان اقتصادی کابینه بودیم تصمیم گرفتیم خودمان استعفا دهیم تا تیم اقتصادی کابینه دچار دو دستگی نشود. قرار شد آقایان ناطق و پرورش بمانند و به دولت کمک کنند بعد از اینکه ما 2 نفر استعفایمان را تقدیم کردیم متوجه شدیم آقای موسوی ، آقایان مرتضی نبوی و ناطق نوری را به شکلی ناگهانی و غیرمحترمانه از کابینه اخراج کردند. دلیل اخراج آنها صرفا این بود که آنها به رویهها و تصمیمهای دولت سالارانه تیم اقتصادی آقای موسوی اعتراض داشتند. در کابینه دوم نیز آقای پرورش و آقای رفیقدوست را معرفی نکردند. این قبیل برخوردهای آقای موسوی با جملهای که از قول ایشان نقل کردید چندان سازگار نیست.
سوال- کار در دولت آقای موسوی چطور بود؟ دستهبندیهای آن زمان چه تاثیری بر روند اجرایی میگذاشت؟
پاسخ - در آن دوره برخی وزرا تمایلات دولت سالارانه داشتند.
سوال - ببخشید ولی گاهی گفته میشود این که آنها میخواستند همه چیز را دولتی کنند، اقتضای زمان جنگ بود، اینطور نیست؟
پاسخ - خیر اینطور نیست. چراکه گاهی در مصوبات، گزارشها و اظهارنظرهای رسمی وزارتخانهها عباراتی بکار میرفت که الهام گرفته یا صریحا نقل قول از ادبیات مارکسیستی بود. ما بارها به این تصمیمها اعتراض میکردیم و در مواردی نمیتوانستیم کوتاه بیاییم.این که توزیع ارزاق کوپنی شود در آن زمان جنگ تصمیم درست و قابل دفاعی بود اما تعمیم توزیع دولتی به همه کالاها از جمله اشتباهات دولت بود که نه به اقتضای زمان جنگ، که به دلیل تعلقات سوسیالیستی برخی مسوولان دولت آن زمان بود. مثلا آنها تصمیم گرفتند توزیع برنج را هم دولتی کنند. من و عدهای دیگر هر چقدر استدلال کردیم که برنج کالایی همگن نیست انواع و اقسام برنج داریم و توزیع دولتی برنج ضرورتی ندارد، گوش نکردند. آنها که توزیع برنج در سالهای میانی دهه 60 را بخاطر دارند حتما یادشان میآید که بر اثر آن تصمیم اشتباه، خروج برنج از مازندران و گیلان ممنوع میشد و چه بگیر و ببندهای بیجا و پر زحمتی در جادهها به راه میافتاد تا کسی حتی برای مصرف شخصیاش برنج نیاورد.
سوال - ماجرای کنار کشیدن شما از دولت آقای موسوی چه بود؟
پاسخ - اختلافات ما چند جا بالا گرفت که یکیاش در مساله تدوین قانون کار بود. من اصرار داشتم که قانون کار بر اساس احکام حقوقی اسلام نوشته شود. این بود که گروهی شامل علما و کارشناسان را تشکیل دادم تا قانونی مبتنی بر احکام فقه شیعه نوشته شود. از نظر شرعی، کارگر و کارفرما برای عقد قرارداد باید آزاد باشند و شرایط ضمن عقد را خودشان به مصلحت خودشان تنظیم کنند و حکومت حداقلها را تضمین کند و در شرایط عدم پایبندی یکی از طرفین به مفاد قرارداد، وارد موضوع شود. وزرایی که تعلقات سوسیالیستی داشتند با این موضوع مخالف بودند و با تحریک کارگران اجازه ندادند متن تهیه شده ما به تصویب دولت برسد. نتیجه آن شد که در سال 69 قانون فعلی کار تصویب شد که به شکلی یکطرفه، جانب کارگر شاغل را میگیرد و هم به ضرر تازه واردان به بازار کار و کارجویان است و هم به ضرر کارفرمایان و تولید ملی.
جالب اینکه آن عده که آن روزها به سختی دولت سالار بودند و به اسم حمایت از محرومان، نقش دولت را در حوزههای غیرضروری بسط دادند، امروز از اینطرف به افراط افتادهاند و میخواهند به شکلی افراطی دولت را از همه عرصهها حتی آموزش و بهداشت و ورزش دور کنند.
خلاصه اینکه در سال 62 به این نتیجه رسیدم که با توجه به همفکری و حمایت علنی و جدی آقای موسوی از گروه دولت سالار ، ادامه کار من در دولت مانع تصمیم گیریهای دولت میشود این بود که با آقای موسوی اتمام حجت کردم و از دولت استعفا دادم.
سوال - منظورتان از گروه دولت سالار حاضر که همراه و مورد حمایت آقای موسوی بودند دقیقا چه کسانی هستند؟
پاسخ - آقای بهزاد نبوی وزیر مشاور آقای مصطفی هاشمی طبا وزیر صنایع، آقای خاتمی وزیر ارشاد، مرحوم دکتر نوربخش، محمد تقی بانکی رییس سازمان برنامه و بودجه
سوال - در آن سالها دولت آقای موسوی می گفت روزنامه رسالت اسرار کشور را فاش کرده جریان چه بود؟
پاسخ - گزارش اقتصادی سال 1363که دولت موظف است هرسال منتشر کند، با تاخیر منتشر شد. این گزارش طبق قانون برنامه و بودجه باید شهریور سال بعد منتشر میشد. این گزارش در سه جلد منتشر شد و ابتدای آن هم مستند قانونی انتشار را ذکر کرده بود. این گزارش خلاصهای داشت که من آن خلاصه را پسندیدم زیرا نقد دولت میکرد. البته در برخی جاها ظالمانه بود. من این گزارش را به صورت سلسله مقاله در روزنامه چاپ میکردم و آنجا را که ظالمانه تشخیص میدادم از نظام و دولت دفاع میکردم. انتشار این مقالات بقدری برای دولت تلخ آمد که آقای موسوی در مصاحبهای با خبرنگاران اعتراض کرد که اسناد محرمانه منتشر میکنند، در زمان جنگ به دشمن گرا میدهند. این درحالی بود که ما فقط گزارش اقتصادی سال را منتشر کردیم گزارشی که محرمانه نبود و طبق قانون باید برای اطلاع عموم منتشر می شد. الان من وقتی یاد آن روزها می افتم و شعارهای اخیر درباره گردش آزاد اطلاعات را می بینم، به خودم می گویم ان شا الله آقای موسوی واقعا از درون متحول شده باشند و این حرفهای قشنگ فقط شعار انتخاباتی نباشد چرا که این شعارها با عملکردشان خیلی سازگار نیست.
سوال- آنطور که یادمان می آید شما با لایحه برنامه اول هم مخالف بودید، جریان آن لایحه چه بود؟
پاسخ - در آبان سال 60 کار خوبی که در آغاز دولت آقای موسوی انجام شد تلاش برای برنامهریزی بود. برای این کار اول باید مناسبات پایهای اقتصادی تعریف میشد. برای قدم اول سازمان برنامه و بودجه آن زمان هفت کمیته زیرساخت برای این کار تعریف کرد که وزرا هم در آنها نماینده داشتند. من هم از جوانان تحصیلکرده آشنا به مکاتب اقتصادی عدهای را انتخاب کردم و به این کمیتهها فرستادم.
گزارشی از آنها آمد که اغلب این کمیتهها زیر سلطهی تفکر اقتصاد دولتی هستند. من به عنوان عضو شورای اقتصاد، هیات دولت و وزیر کار به نقش جمعی خود بیشتر بها میدادم و بیشتر برای شورای اقتصاد و هیات دولت وقت میگذاشتم.
در شورای اقتصاد خیلی زود معلوم شد که اختلافنظر وجود دارد. دستهای که از نظر تعداد اکثریت بودند و آقای موسوی در راس آنها قرار داشتند به سمت اقتصاد دولتی بودند و دستهای که من، آقای مرتضی نبوی و آقای عسگراولادی جزو آنها بودیم مخالفت میکردیم و معتقد بودیم دولتی کردن اقتصاد به ضرر اقتصاد تمام میشود. مگر اینکه ضرورت ایجاب کند که ما این کار را انجام دهیم.
اختلافات بیشتر بر سر اندازه دخالت و قلمرو حضور دولت در اقتصاد بود. به تدریج اختلاف که بالا گرفت چهار نفر از فقها و فضلای جامعه مدرسین در این جلسات شرکت کردند. کم کم معلوم شد عدهای با حضور آنها موافق نیستند و دلخورند زیرا آنها از موضع دولتی شدن دفاع نمیکردند و از نظر ما حمایت می کردند. این اختلافات به امام (ره) گزارش شد و امام (ره) فرمودند که تصمیمات با تایید نماینده ایشان در شورای اقتصاد انجام شود. برای این منظور آیت ا... سید جعفر کریمی و مرحوم آیت ا... میرزا علی احمدی میانجی را امام نماینده خویش معرفی فرمودند.
با بالا گرفتن اختلافات این مسئله منجر به تقاضای استعفای هفت نفر از ما از کابینه شد. دخالت دولت فقط در عرصه تولید نبود؛ بلکه دولت در عرصه توزیع هم دخالت داشت و همین دخالتها زمینه فسادهای بعدی را فراهم کرده بود. یکبار در جلسه شورای اقتصاد که رییس جمهور حضرت آقا، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و مرحوم احمدآقای خمینی حضور داشتند تصمیم گرفته شد که برای چند قلم کالا سازمان مستقل دولتی تشکیل شود. ما به این مسئله اعتراض کردیم و گفتیم مثلا منسوجات چند هزار نوع رنگ، بافت و شکل دارد و اینها قابل سهمیهبندی و قیمتگذاری نیست. با این مسئله مخالفت کردیم اما مخالفت ما در شورای اقتصاد به جایی نمیرسید.
برنامه اول به این شکل و با تفکر دولتی کردن اقتصاد سازمان پیدا کرد و در هیات دولت مورد انتقاد شدید امثال ما بود. رییس جمهور آقای خامنهای به جلسه هیات دولت آمدند و جلسه را اداره کردند، اعتراضات را جدی و وارد تشخیص دادند و قرار شد همه اعتراضاتشان را بگویند، اینها جایی جمعآوری شود و کمیتهای روی آن کار کند و مجددا سه هفته بعد در دستور هیات دولت قرار گیرد و بحث شود. بعد بنده به ماموریت خارجی رفتم، در غیاب بنده دو هفته پیش از موعد مقرر لایحه را به دولت آوردند و به تصویب رساندند.
من اواخر مسوولیتم بود که نامه 13 صفحهای به نمایندگان مجلس نوشتم و دلایلم برای اینکه این برنامه غیر ملی و غیر اسلامی است را به آنها ارایه کردم. کمیسیون ویژه با اینکه اکثریت قاطع آنها طرفدار دولت و مخالف ما بودند به اتفاق آرا برنامه اول را به همین دلیل رد کردند. پس از رد شدن برنامه اول در کمیسیون ویژه مجلس دوم، کار مشترکی بین سازمان برنامه و بودجه و کمیسیون بودجه مجلس انجام شد و برنامه با نگاه کاهش دخالت دولت بازنویسی شد. این لایحه را میخواستند به مجلس ببرند که آقای موسوی آن را امضا نکرد. من میخواهم بگویم تا آخر، آن گرایشهای دولتی کردن وجود داشت و این اتفاق مربوط به سال 67 است. بعدها این لایحه در دولت آقای هاشمی که سال 68 رییس جمهور شد با امضای ایشان و معاونشان تقدیم مجلس شد که برنامه اول 72 - 68 در عمل سال 69 تصویب شد و تا سال 72 اجرا شد.
سوال- لایحه محرمانه بودجه هم خیلی سرو صدا بپا کرد و برای مدتها دولت با روزنامه رسالت بگو مگو داشت جریان آن چه بود؟
پاسخ - در سال 67 دولت آقای موسوی لایحهای را با مهر سرّی به مجلس داد من هم آن را در روزنامه رسالت افشا کردم و در سرمقالهای تحت عنوان "لایحهی سرّی " عنوان کردم که ما لایحه سرّی نداریم. البته ما طبق اصل 69 قانون اساسی جلسه رسمی غیر علنی داریم که طبق قواعدی باید تشکیل شود.
در سرمقاله لایحه سری من گفتم که موضوع لایحه استقراض جدید از بانک مرکزی است که اثر تورمی دارد. آن زمان اکثریت مجلس حامی آقای موسوی بود و 137 نفر از نمایندگان علیه من بیانیه سیاسی بسیار تندی صادر کردند که همه آنها تقریبا جزو اصلاحطلبان شدند که میگویند باید فضای باز وجود داشته باشد.
من نامهای خصوصی به آقای هاشمی نوشتم و گفتم این بدعت را نگذارید زیرا شما با این بدعت در تاریخ بدنام میشوید. تحت تاثیر انتشار لایحه در روزنامه آنها مجبور شدند لایحه را علنی کنند و وصول آن را هم اعلام کنند. آن زمان دولت علیه من اعلام جرم کرد. شاکی آقای عطاءالله مهاجرانی بود که بعدها گفت هیچکس نباید از هیچ روزنامهنگاری شکایت کند بلکه مدیر مسوول فقط باید پاسخگو باشد. من هم سه جلسه به بازپرسی رفتم. بازپرس میگفت آقای توکلی جریان چیست که هر روز صبح آقای موسوی اردبیلی تماس میگیرد و میگوید پرونده به کجا رسیده است؟ توجه داشته باشید که آیت ا... موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور و حامی آقای میرحسین موسوی بود.
بازپرس در این پرونده که شاکی، دولت بود و حامی شکایت، اکثریت مجلس بودند، پیگیر شکایت نیز رییس دیوان عالی کشور بودند؛ شجاعانه برای من قرار منع تعقیب صادر کرد و این از افتخارات جمهوری اسلامی است. زمانی که من برای رویت قرار رفتم بازپرس گفت آقای مهاجرانی از من پرسیده نسبت به این قرار اعتراض کند یا آن را بپذیرد. من هم به او گفتهام فایدهای ندارد. توکلی قانون را بلد است و به هر بازپرسی که برود باز هم پیروز میشود.
سوال - با توجه به شرایط جنگی آنروزها، آیا آن اختلاف نظرها و اصرارهایتان موجه بود؟ آیا آن کارها با اولویت داشتن جنگ ناسازگار نبود؟
پاسخ - البته که نبود. حرف ما این بود که اینقدر که دولت را بزرگ می کنید، بودجه کم خواهید آورد و نمی توانید هزینه های جنگ را تامین کنید. البته این را هم تاکید می کنم که یکی از همتهای جدی دولت آقای موسوی، حمایت از جبهه بود. البته پیشبینی امثال بنده این بود که سرانجام دولتی کردن اینقدر هزینهها را بالا میبرد که با توجه به محدودیت منابع دولت و اینکه تامین کسری بودجه با استقراض، تورمزاست در نتیجه حمایت از جبهه به ناچار کنار گذاشته میشود. متاسفانه دیدیم که همینطور هم شد. در نامهای که امام (ره) به نخبگان کشور برای پذیرفتن قطعنامه نوشتند آمده که آقای نخستوزیر آمدهاند و گفتهاند که بودجه دولت زیر صفر است و نمیتواند حمایت مالی کند. آقای رضایی هم گفتهاند موشک و تانک و نفربر میخواهیم، در عین حال میجنگیم که این یک تعارف است و قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را سر میکشم.
سوال - از دیدگاه آقای توکلی، موسوی امروز چه تفاوتهایی با موسوی دیروز دارد؟
پاسخ - آقای موسوی به خواست خودشان به مدت 20 سال سکوت و انزوا اختیار کردهاند. هنوز ایشان تصمیمی نگرفتهاند که بخواهیم بر مبنای آن، ایشان را بسنجیم. البته سکوت 20 ساله ایشان با توجه به فراز و نشیبهای این مدت، نقطه ضعف بزرگی در کارنامهشان است. بالاخره در این مدت انحرافات فکری، سیاستی اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و مالی زیادی ایجاد شد. مفاسد اقتصادی شکل گرفت بزنگاههای بزرگی از سر انقلاب گذشت که ایشان از صحنه غایب بودند.
چند سال قبل که انحرافات فکری آقای سروش خیلی علنی شده بود من به دیدن ایشان رفتم و پس از احوالپرسی گرم و محبتآمیز دو طرفه، به آقای موسوی گفتم فلانی این حرفها را زده از شما که به عنوان یاور امام شناخته میشوید انتظار این است که به صحنه بیایید. ایشان سکوت کرد و اصرار من هم بیفایده بود. سکوت ایشان در برابر انحرافات بزرگی مثل روند لیبرال سرمایهداری و مفاسد اقتصادی دوران کارگزاران ، ماجرای شهردار تهران، ماجرای شهرام جزایری و پول گرفتن نمایندگان از وی، ماجرای 18 تیر ، تحصن برخی نمایندگان در مجلس علیه قانون اساسی، قتلهای زنجیرهای، خصوصیسازیهای آلوده دهه 70 و نظایر آن قابل دفاع نیست. بالاخره در فرهنگ ما سکوت به معنی رضایت است و برای سیاستمدار پر سابقهای مثل آقای موسوی سکوت این 20 ساله نقطه ضعفی بزرگ و غیرقابل چشمپوشی محسوب میشود.
البته از ایشان چند اظهارنظر دیدم که خیلی بجا و افتخارآمیز بود از جمله مصاحبهشان با مجله فاینشنال تایمز که از خواندن آن لذت بردم و از موضعگیریهای حق مدارانه و صحیح ایشان خوشحال شدم.
سوال - اگر آقای موسوی برنده انتخابات شوند و از شما، مثلا برای همان وزارت کار یا وزارت دیگری مثل اقتصاد دعوت کنند، آیا میپذیرید؟
پاسخ - روند نظرسنجیها نشان میدهد که ایشان برنده انتخابات آتی نخواهد بود. البته اگر روند عوض نشود . ضمن اینکه خیلی بعید میدانم که ایشان چنین پیشنهادی بفرمایند.
سوال - اگر ایشان رئیس جمهور شود و از شما درباره اقتصاد مشورت بخواهد به ایشان چه خواهید گفت؟
پاسخ - همان چیزی که به آقای احمدی نژاد میگویم؛ اولا یک تیم اقتصادی منسجم و هماهنگ و مسوولیتپذیر و پاسخگو انتخاب کنید. ثانیا، راهبرد اقتصادی مبتنی بر توسعه عدالت محور را تبیین و اعلام کنید و سیاستهای اقتصادی را بطور کاملا شفاف و قابل پیش بینی اعلام و اجرا کنید. ثالثا، مهار تورم به همراه رفع مستمر موانع تولید و سرمایهگذاری، محور استراتژی و سیاستهای اقتصادیتان باشد. رابعا، از افراد پاکدست در دولت استفاده کنید، مبارزه با فساد را در دولت جدی بگیرید و منافذ فساد و رانتخواری را مسدود کنید. خامسا، که در راستای هر سه محور فوق است، قوانین مادر و مهم اخیرا تصویب شده را کامل و صحیح اجرا کنید به ویژه سه قانون سیاستهای کلی اصل44، مدیریت خدمات کشوری و مدیریت مصرف سوخت و توسعه حمل و نقل عمومی(همان تبصره13 سابق). البته اگر احمدینژاد از من مشورت بخواهد علاوه بر اینها حرفهای دیگری هم میزنم.
به گزارش الف، نشریه "همشهری ماه " گفتگویی با احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انجام داده که متن این گفتگو به شرح زیر است:
سوال - چرا جبهه اصولگرایان، در انتخابات اخیر نتوانسته کاندیدای واحد انتخاب کند؟
پاسخ - جبهه اصولگرایان در واقع یک طیف گسترده شامل تشکلهای متعددی است که بعضا تعریف و تفسیر نه چندان مشابهی از مفهوم اصولگرایی دارند. از سوی دیگر باید اعتراف کنیم متاسفانه اصولگرایان پس از رسیدن به قدرت، اختلاف نظر بیشتری از خود نشان دادند که اتحادشان را خدشهدار می کند . این قبیل اختلافنظرها برای تعیین نامزد یا نامزدهای مشترک شاید برای گروهها و احزاب همسو یا تشکیل دهنده یک جبهه، طبیعی باشد اما چنین وضعی یعنی تشدید اختلافات در زمان قدرت، شایسته اصولگرایان نیست چرا که با تعریف شاخصههای اصولگرایی منافات دارد.
سوال - منظورتان دقیقا کدام شاخص است؟
پاسخ - اینکه ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت. این یک شعار توخالی یا صرفا زیبا نیست. این جمله در عمق اعتقادات ما ریشه دارد و در عمل هم باید دقیقا به آن وفادار باشیم.
سوال - علت سکوت طولانی مدت جبهه اصولگرایان در حمایت یا عدم حمایت از کاندیداهای موجود چیست؟
پاسخ - شرایط فعلی برای اصولگرایان، شرایطی خاص و تجربه نشده است. از یک سو عملکرد دولت محترم که دولت اصولگرا شناخته میشود با برخی معیارهای اساسی اصولگرایان فاصله دارد این مساله باعث شده برخی چهرهها و تشکلهای اصولگرا برای حمایت از آقای احمدینژاد دچار تردید شوند.از سوی دیگر برخی نزدیکان آقای احمدینژاد گاهی اظهارنظری میکنند یا موضعی میگیرند که اصولگرایان را میرنجاند. ایراد تهمتهای بعضا غیرمنصفانه، غیردقیق و عجولانه به منتقدان و افراد خارج از دولت، فرافکنی اشتباهات دولت و برخی بحرانسازیهای مصنوعی یا بیجا مانند مساله اخیر الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان گردشگری از این نمونه هستند. این مسایل مجموعا باعث شده آقای احمدینژاد نامزد برخی چهرهها یا گروههای اصولگرا نباشد یا حداقل نامزد ایدهآل آنها نباشد.
سوال - عملکرد جناب آقای احمدینژاد در 4 سال اخیر ریاست جمهوریشان تا چه اندازه در سکوت کنونی اصولگرایان موثر بوده است؟
پاسخ - همه عملکرد آقای دکتر احمدینژاد منفی و انتقاد برانگیز نیست. باید منصفانه قضاوت کنیم و زحمات و جهتگیری های مطلوب و بعضا عالی ایشان را هم ببینیم. درست است که آقای احمدینژاد بعضا تصمیمهایی گرفتهاند که باعث شده بعضی اصولگرایان مخالفت کنند و یا در حمایت از ایشان دچار تردید شوند اما نباید فراموش کنیم که آقای احمدینژاد موفق شدند خط انحرافی و فاسد از نظر فکری و مالی را تا حدودی از قوه مجریه بیرون کنند روحیه مردمی ، ساده زیستی، استکبار ستیزی ایشان حقیقتا مطابق شاخصهای اصولگرایی و خط اصیل امام و رهبری است.
سوال- آیا درست است که برخی از اصولگرایان بیش از آنکه به آقای احمدینژاد متمایل باشند، در دل آقای موسوی را ترجیح میدهند؟
پاسخ - خوشبختانه در میان چهرهها و گروههای اصولگرا، صفت نفاق خیلی کمرنگ است و شاید بتوانم ادعا کنم نیست. در واقع آنهایی که منافقانه و در ظاهر با آقای احمدینژاد هستند و دلشان با دیگران است، اصلا اصولگرا نیستند. آنطور که من میدانم برخی چهرههای اصولگرا که نمیخواهند از آقای احمدینژاد حمایت کنند، در بیان نظر و عقیده و تصمیمشان آزادانه و بدون نفاق عمل کردهاند و حتی برخی که از آقای موسوی حمایت میکنند این کار را در خفا انجام نمیدهند.
سوال- آقای موسوی در یکی از سخنرانیهای خود گفتهاند که در دوران نخستوزیری از افرادی که مخالفشان بودند، هم در کابینه استفاده کردهاند. (قریب به مضمون). شما که در دولت ایشان بودید ، این گفته را تائید میفرمائید؟
سوال - آقای موسوی شخصیتی ارزشمند هستند. من نمیخواهم این گفته ایشان را تکذیب کنم اما واقعیت های تاریخی وجود دارد که با این گفته سازگار نیست.
سوال - مثلا؟
پاسخ - مثلا در سال 62 وقتی برخی از اعضاء دولت یعنی بنده ، آقای عسگراولادی ، آقای پرورش ، آقای ناطق نوری ، آقای ولایتی، آقای مرتضی نبوی و آقای رفیقدوست با رویههای دولت سالارانه و سوسیالیستی برخی وزرا مخالفت کردیم و متوجه شدیم که آقای موسوی در عمل از آن رویهها و افکار انحرافی حمایت میکنند، بعد از چندین بار بحث و مذاکره ، من و آقای عسگراولادی که از مسوولان اقتصادی کابینه بودیم تصمیم گرفتیم خودمان استعفا دهیم تا تیم اقتصادی کابینه دچار دو دستگی نشود. قرار شد آقایان ناطق و پرورش بمانند و به دولت کمک کنند بعد از اینکه ما 2 نفر استعفایمان را تقدیم کردیم متوجه شدیم آقای موسوی ، آقایان مرتضی نبوی و ناطق نوری را به شکلی ناگهانی و غیرمحترمانه از کابینه اخراج کردند. دلیل اخراج آنها صرفا این بود که آنها به رویهها و تصمیمهای دولت سالارانه تیم اقتصادی آقای موسوی اعتراض داشتند. در کابینه دوم نیز آقای پرورش و آقای رفیقدوست را معرفی نکردند. این قبیل برخوردهای آقای موسوی با جملهای که از قول ایشان نقل کردید چندان سازگار نیست.
سوال- کار در دولت آقای موسوی چطور بود؟ دستهبندیهای آن زمان چه تاثیری بر روند اجرایی میگذاشت؟
پاسخ - در آن دوره برخی وزرا تمایلات دولت سالارانه داشتند.
سوال - ببخشید ولی گاهی گفته میشود این که آنها میخواستند همه چیز را دولتی کنند، اقتضای زمان جنگ بود، اینطور نیست؟
پاسخ - خیر اینطور نیست. چراکه گاهی در مصوبات، گزارشها و اظهارنظرهای رسمی وزارتخانهها عباراتی بکار میرفت که الهام گرفته یا صریحا نقل قول از ادبیات مارکسیستی بود. ما بارها به این تصمیمها اعتراض میکردیم و در مواردی نمیتوانستیم کوتاه بیاییم.این که توزیع ارزاق کوپنی شود در آن زمان جنگ تصمیم درست و قابل دفاعی بود اما تعمیم توزیع دولتی به همه کالاها از جمله اشتباهات دولت بود که نه به اقتضای زمان جنگ، که به دلیل تعلقات سوسیالیستی برخی مسوولان دولت آن زمان بود. مثلا آنها تصمیم گرفتند توزیع برنج را هم دولتی کنند. من و عدهای دیگر هر چقدر استدلال کردیم که برنج کالایی همگن نیست انواع و اقسام برنج داریم و توزیع دولتی برنج ضرورتی ندارد، گوش نکردند. آنها که توزیع برنج در سالهای میانی دهه 60 را بخاطر دارند حتما یادشان میآید که بر اثر آن تصمیم اشتباه، خروج برنج از مازندران و گیلان ممنوع میشد و چه بگیر و ببندهای بیجا و پر زحمتی در جادهها به راه میافتاد تا کسی حتی برای مصرف شخصیاش برنج نیاورد.
سوال - ماجرای کنار کشیدن شما از دولت آقای موسوی چه بود؟
پاسخ - اختلافات ما چند جا بالا گرفت که یکیاش در مساله تدوین قانون کار بود. من اصرار داشتم که قانون کار بر اساس احکام حقوقی اسلام نوشته شود. این بود که گروهی شامل علما و کارشناسان را تشکیل دادم تا قانونی مبتنی بر احکام فقه شیعه نوشته شود. از نظر شرعی، کارگر و کارفرما برای عقد قرارداد باید آزاد باشند و شرایط ضمن عقد را خودشان به مصلحت خودشان تنظیم کنند و حکومت حداقلها را تضمین کند و در شرایط عدم پایبندی یکی از طرفین به مفاد قرارداد، وارد موضوع شود. وزرایی که تعلقات سوسیالیستی داشتند با این موضوع مخالف بودند و با تحریک کارگران اجازه ندادند متن تهیه شده ما به تصویب دولت برسد. نتیجه آن شد که در سال 69 قانون فعلی کار تصویب شد که به شکلی یکطرفه، جانب کارگر شاغل را میگیرد و هم به ضرر تازه واردان به بازار کار و کارجویان است و هم به ضرر کارفرمایان و تولید ملی.
جالب اینکه آن عده که آن روزها به سختی دولت سالار بودند و به اسم حمایت از محرومان، نقش دولت را در حوزههای غیرضروری بسط دادند، امروز از اینطرف به افراط افتادهاند و میخواهند به شکلی افراطی دولت را از همه عرصهها حتی آموزش و بهداشت و ورزش دور کنند.
خلاصه اینکه در سال 62 به این نتیجه رسیدم که با توجه به همفکری و حمایت علنی و جدی آقای موسوی از گروه دولت سالار ، ادامه کار من در دولت مانع تصمیم گیریهای دولت میشود این بود که با آقای موسوی اتمام حجت کردم و از دولت استعفا دادم.
سوال - منظورتان از گروه دولت سالار حاضر که همراه و مورد حمایت آقای موسوی بودند دقیقا چه کسانی هستند؟
پاسخ - آقای بهزاد نبوی وزیر مشاور آقای مصطفی هاشمی طبا وزیر صنایع، آقای خاتمی وزیر ارشاد، مرحوم دکتر نوربخش، محمد تقی بانکی رییس سازمان برنامه و بودجه
سوال - در آن سالها دولت آقای موسوی می گفت روزنامه رسالت اسرار کشور را فاش کرده جریان چه بود؟
پاسخ - گزارش اقتصادی سال 1363که دولت موظف است هرسال منتشر کند، با تاخیر منتشر شد. این گزارش طبق قانون برنامه و بودجه باید شهریور سال بعد منتشر میشد. این گزارش در سه جلد منتشر شد و ابتدای آن هم مستند قانونی انتشار را ذکر کرده بود. این گزارش خلاصهای داشت که من آن خلاصه را پسندیدم زیرا نقد دولت میکرد. البته در برخی جاها ظالمانه بود. من این گزارش را به صورت سلسله مقاله در روزنامه چاپ میکردم و آنجا را که ظالمانه تشخیص میدادم از نظام و دولت دفاع میکردم. انتشار این مقالات بقدری برای دولت تلخ آمد که آقای موسوی در مصاحبهای با خبرنگاران اعتراض کرد که اسناد محرمانه منتشر میکنند، در زمان جنگ به دشمن گرا میدهند. این درحالی بود که ما فقط گزارش اقتصادی سال را منتشر کردیم گزارشی که محرمانه نبود و طبق قانون باید برای اطلاع عموم منتشر می شد. الان من وقتی یاد آن روزها می افتم و شعارهای اخیر درباره گردش آزاد اطلاعات را می بینم، به خودم می گویم ان شا الله آقای موسوی واقعا از درون متحول شده باشند و این حرفهای قشنگ فقط شعار انتخاباتی نباشد چرا که این شعارها با عملکردشان خیلی سازگار نیست.
سوال- آنطور که یادمان می آید شما با لایحه برنامه اول هم مخالف بودید، جریان آن لایحه چه بود؟
پاسخ - در آبان سال 60 کار خوبی که در آغاز دولت آقای موسوی انجام شد تلاش برای برنامهریزی بود. برای این کار اول باید مناسبات پایهای اقتصادی تعریف میشد. برای قدم اول سازمان برنامه و بودجه آن زمان هفت کمیته زیرساخت برای این کار تعریف کرد که وزرا هم در آنها نماینده داشتند. من هم از جوانان تحصیلکرده آشنا به مکاتب اقتصادی عدهای را انتخاب کردم و به این کمیتهها فرستادم.
گزارشی از آنها آمد که اغلب این کمیتهها زیر سلطهی تفکر اقتصاد دولتی هستند. من به عنوان عضو شورای اقتصاد، هیات دولت و وزیر کار به نقش جمعی خود بیشتر بها میدادم و بیشتر برای شورای اقتصاد و هیات دولت وقت میگذاشتم.
در شورای اقتصاد خیلی زود معلوم شد که اختلافنظر وجود دارد. دستهای که از نظر تعداد اکثریت بودند و آقای موسوی در راس آنها قرار داشتند به سمت اقتصاد دولتی بودند و دستهای که من، آقای مرتضی نبوی و آقای عسگراولادی جزو آنها بودیم مخالفت میکردیم و معتقد بودیم دولتی کردن اقتصاد به ضرر اقتصاد تمام میشود. مگر اینکه ضرورت ایجاب کند که ما این کار را انجام دهیم.
اختلافات بیشتر بر سر اندازه دخالت و قلمرو حضور دولت در اقتصاد بود. به تدریج اختلاف که بالا گرفت چهار نفر از فقها و فضلای جامعه مدرسین در این جلسات شرکت کردند. کم کم معلوم شد عدهای با حضور آنها موافق نیستند و دلخورند زیرا آنها از موضع دولتی شدن دفاع نمیکردند و از نظر ما حمایت می کردند. این اختلافات به امام (ره) گزارش شد و امام (ره) فرمودند که تصمیمات با تایید نماینده ایشان در شورای اقتصاد انجام شود. برای این منظور آیت ا... سید جعفر کریمی و مرحوم آیت ا... میرزا علی احمدی میانجی را امام نماینده خویش معرفی فرمودند.
با بالا گرفتن اختلافات این مسئله منجر به تقاضای استعفای هفت نفر از ما از کابینه شد. دخالت دولت فقط در عرصه تولید نبود؛ بلکه دولت در عرصه توزیع هم دخالت داشت و همین دخالتها زمینه فسادهای بعدی را فراهم کرده بود. یکبار در جلسه شورای اقتصاد که رییس جمهور حضرت آقا، آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و مرحوم احمدآقای خمینی حضور داشتند تصمیم گرفته شد که برای چند قلم کالا سازمان مستقل دولتی تشکیل شود. ما به این مسئله اعتراض کردیم و گفتیم مثلا منسوجات چند هزار نوع رنگ، بافت و شکل دارد و اینها قابل سهمیهبندی و قیمتگذاری نیست. با این مسئله مخالفت کردیم اما مخالفت ما در شورای اقتصاد به جایی نمیرسید.
برنامه اول به این شکل و با تفکر دولتی کردن اقتصاد سازمان پیدا کرد و در هیات دولت مورد انتقاد شدید امثال ما بود. رییس جمهور آقای خامنهای به جلسه هیات دولت آمدند و جلسه را اداره کردند، اعتراضات را جدی و وارد تشخیص دادند و قرار شد همه اعتراضاتشان را بگویند، اینها جایی جمعآوری شود و کمیتهای روی آن کار کند و مجددا سه هفته بعد در دستور هیات دولت قرار گیرد و بحث شود. بعد بنده به ماموریت خارجی رفتم، در غیاب بنده دو هفته پیش از موعد مقرر لایحه را به دولت آوردند و به تصویب رساندند.
من اواخر مسوولیتم بود که نامه 13 صفحهای به نمایندگان مجلس نوشتم و دلایلم برای اینکه این برنامه غیر ملی و غیر اسلامی است را به آنها ارایه کردم. کمیسیون ویژه با اینکه اکثریت قاطع آنها طرفدار دولت و مخالف ما بودند به اتفاق آرا برنامه اول را به همین دلیل رد کردند. پس از رد شدن برنامه اول در کمیسیون ویژه مجلس دوم، کار مشترکی بین سازمان برنامه و بودجه و کمیسیون بودجه مجلس انجام شد و برنامه با نگاه کاهش دخالت دولت بازنویسی شد. این لایحه را میخواستند به مجلس ببرند که آقای موسوی آن را امضا نکرد. من میخواهم بگویم تا آخر، آن گرایشهای دولتی کردن وجود داشت و این اتفاق مربوط به سال 67 است. بعدها این لایحه در دولت آقای هاشمی که سال 68 رییس جمهور شد با امضای ایشان و معاونشان تقدیم مجلس شد که برنامه اول 72 - 68 در عمل سال 69 تصویب شد و تا سال 72 اجرا شد.
سوال- لایحه محرمانه بودجه هم خیلی سرو صدا بپا کرد و برای مدتها دولت با روزنامه رسالت بگو مگو داشت جریان آن چه بود؟
پاسخ - در سال 67 دولت آقای موسوی لایحهای را با مهر سرّی به مجلس داد من هم آن را در روزنامه رسالت افشا کردم و در سرمقالهای تحت عنوان "لایحهی سرّی " عنوان کردم که ما لایحه سرّی نداریم. البته ما طبق اصل 69 قانون اساسی جلسه رسمی غیر علنی داریم که طبق قواعدی باید تشکیل شود.
در سرمقاله لایحه سری من گفتم که موضوع لایحه استقراض جدید از بانک مرکزی است که اثر تورمی دارد. آن زمان اکثریت مجلس حامی آقای موسوی بود و 137 نفر از نمایندگان علیه من بیانیه سیاسی بسیار تندی صادر کردند که همه آنها تقریبا جزو اصلاحطلبان شدند که میگویند باید فضای باز وجود داشته باشد.
من نامهای خصوصی به آقای هاشمی نوشتم و گفتم این بدعت را نگذارید زیرا شما با این بدعت در تاریخ بدنام میشوید. تحت تاثیر انتشار لایحه در روزنامه آنها مجبور شدند لایحه را علنی کنند و وصول آن را هم اعلام کنند. آن زمان دولت علیه من اعلام جرم کرد. شاکی آقای عطاءالله مهاجرانی بود که بعدها گفت هیچکس نباید از هیچ روزنامهنگاری شکایت کند بلکه مدیر مسوول فقط باید پاسخگو باشد. من هم سه جلسه به بازپرسی رفتم. بازپرس میگفت آقای توکلی جریان چیست که هر روز صبح آقای موسوی اردبیلی تماس میگیرد و میگوید پرونده به کجا رسیده است؟ توجه داشته باشید که آیت ا... موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور و حامی آقای میرحسین موسوی بود.
بازپرس در این پرونده که شاکی، دولت بود و حامی شکایت، اکثریت مجلس بودند، پیگیر شکایت نیز رییس دیوان عالی کشور بودند؛ شجاعانه برای من قرار منع تعقیب صادر کرد و این از افتخارات جمهوری اسلامی است. زمانی که من برای رویت قرار رفتم بازپرس گفت آقای مهاجرانی از من پرسیده نسبت به این قرار اعتراض کند یا آن را بپذیرد. من هم به او گفتهام فایدهای ندارد. توکلی قانون را بلد است و به هر بازپرسی که برود باز هم پیروز میشود.
سوال - با توجه به شرایط جنگی آنروزها، آیا آن اختلاف نظرها و اصرارهایتان موجه بود؟ آیا آن کارها با اولویت داشتن جنگ ناسازگار نبود؟
پاسخ - البته که نبود. حرف ما این بود که اینقدر که دولت را بزرگ می کنید، بودجه کم خواهید آورد و نمی توانید هزینه های جنگ را تامین کنید. البته این را هم تاکید می کنم که یکی از همتهای جدی دولت آقای موسوی، حمایت از جبهه بود. البته پیشبینی امثال بنده این بود که سرانجام دولتی کردن اینقدر هزینهها را بالا میبرد که با توجه به محدودیت منابع دولت و اینکه تامین کسری بودجه با استقراض، تورمزاست در نتیجه حمایت از جبهه به ناچار کنار گذاشته میشود. متاسفانه دیدیم که همینطور هم شد. در نامهای که امام (ره) به نخبگان کشور برای پذیرفتن قطعنامه نوشتند آمده که آقای نخستوزیر آمدهاند و گفتهاند که بودجه دولت زیر صفر است و نمیتواند حمایت مالی کند. آقای رضایی هم گفتهاند موشک و تانک و نفربر میخواهیم، در عین حال میجنگیم که این یک تعارف است و قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را سر میکشم.
سوال - از دیدگاه آقای توکلی، موسوی امروز چه تفاوتهایی با موسوی دیروز دارد؟
پاسخ - آقای موسوی به خواست خودشان به مدت 20 سال سکوت و انزوا اختیار کردهاند. هنوز ایشان تصمیمی نگرفتهاند که بخواهیم بر مبنای آن، ایشان را بسنجیم. البته سکوت 20 ساله ایشان با توجه به فراز و نشیبهای این مدت، نقطه ضعف بزرگی در کارنامهشان است. بالاخره در این مدت انحرافات فکری، سیاستی اقتصادی، سیاسی ، فرهنگی و مالی زیادی ایجاد شد. مفاسد اقتصادی شکل گرفت بزنگاههای بزرگی از سر انقلاب گذشت که ایشان از صحنه غایب بودند.
چند سال قبل که انحرافات فکری آقای سروش خیلی علنی شده بود من به دیدن ایشان رفتم و پس از احوالپرسی گرم و محبتآمیز دو طرفه، به آقای موسوی گفتم فلانی این حرفها را زده از شما که به عنوان یاور امام شناخته میشوید انتظار این است که به صحنه بیایید. ایشان سکوت کرد و اصرار من هم بیفایده بود. سکوت ایشان در برابر انحرافات بزرگی مثل روند لیبرال سرمایهداری و مفاسد اقتصادی دوران کارگزاران ، ماجرای شهردار تهران، ماجرای شهرام جزایری و پول گرفتن نمایندگان از وی، ماجرای 18 تیر ، تحصن برخی نمایندگان در مجلس علیه قانون اساسی، قتلهای زنجیرهای، خصوصیسازیهای آلوده دهه 70 و نظایر آن قابل دفاع نیست. بالاخره در فرهنگ ما سکوت به معنی رضایت است و برای سیاستمدار پر سابقهای مثل آقای موسوی سکوت این 20 ساله نقطه ضعفی بزرگ و غیرقابل چشمپوشی محسوب میشود.
البته از ایشان چند اظهارنظر دیدم که خیلی بجا و افتخارآمیز بود از جمله مصاحبهشان با مجله فاینشنال تایمز که از خواندن آن لذت بردم و از موضعگیریهای حق مدارانه و صحیح ایشان خوشحال شدم.
سوال - اگر آقای موسوی برنده انتخابات شوند و از شما، مثلا برای همان وزارت کار یا وزارت دیگری مثل اقتصاد دعوت کنند، آیا میپذیرید؟
پاسخ - روند نظرسنجیها نشان میدهد که ایشان برنده انتخابات آتی نخواهد بود. البته اگر روند عوض نشود . ضمن اینکه خیلی بعید میدانم که ایشان چنین پیشنهادی بفرمایند.
سوال - اگر ایشان رئیس جمهور شود و از شما درباره اقتصاد مشورت بخواهد به ایشان چه خواهید گفت؟
پاسخ - همان چیزی که به آقای احمدی نژاد میگویم؛ اولا یک تیم اقتصادی منسجم و هماهنگ و مسوولیتپذیر و پاسخگو انتخاب کنید. ثانیا، راهبرد اقتصادی مبتنی بر توسعه عدالت محور را تبیین و اعلام کنید و سیاستهای اقتصادی را بطور کاملا شفاف و قابل پیش بینی اعلام و اجرا کنید. ثالثا، مهار تورم به همراه رفع مستمر موانع تولید و سرمایهگذاری، محور استراتژی و سیاستهای اقتصادیتان باشد. رابعا، از افراد پاکدست در دولت استفاده کنید، مبارزه با فساد را در دولت جدی بگیرید و منافذ فساد و رانتخواری را مسدود کنید. خامسا، که در راستای هر سه محور فوق است، قوانین مادر و مهم اخیرا تصویب شده را کامل و صحیح اجرا کنید به ویژه سه قانون سیاستهای کلی اصل44، مدیریت خدمات کشوری و مدیریت مصرف سوخت و توسعه حمل و نقل عمومی(همان تبصره13 سابق). البته اگر احمدینژاد از من مشورت بخواهد علاوه بر اینها حرفهای دیگری هم میزنم.